دستهای تو

با دستهای روشن تو هر قفل کهنه را می توان گشود .

دستهای تو

با دستهای روشن تو هر قفل کهنه را می توان گشود .

به تو می اندیشم به استواری کلامت ، به تامل در تکلمت و به خونسردی ظاهری که به علت تحریک احساسات انسانی تو پرده بر درون آشفته ات می کشد و تو را عارفانه تر از آن چه هستی نشان می دهد .  این را بدان احساسات تو با قلب خسته ام عجین شده ، اما تو با علم به این موضوع خونسرد تر از همیشه خیلی بی تفاوت از کنارم می گذری . آخر چرا ؟
علی عزیزم دوستت دارم
نظرات 2 + ارسال نظر
صدر یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:01 ب.ظ http://khodkar.blogsky.com

سلام!
... شاید نباید برای این متن نظری نوشت!
موفق باشی
صدر

تامی یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:21 ب.ظ http://barname.blogsky.com

سلام
امیدورام همه به عشقشون برسن
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد