دربدرِ همیشگی، کولی صد ساله منم
خاک تمام جاده هاس، جامه ی کهنه ی تنم
هزار راه رفته ام، هزار زخم خورده ام
تا تو مرا زنده کنی، هزار بار مرده ام
قلندرم، قلندرم
گمشده ی دربدرم
فروتر از خاک زمین
از آسمان فراترم
ادامه...
به تو می اندیشم به استواری کلامت ، به تامل در تکلمت و به خونسردی ظاهری که به علت تحریک احساسات انسانی تو پرده بر درون آشفته ات می کشد و تو را عارفانه تر از آن چه هستی نشان می دهد . این را بدان احساسات تو با قلب خسته ام عجین شده ، اما تو با علم به این موضوع خونسرد تر از همیشه خیلی بی تفاوت از کنارم می گذری . آخر چرا ؟ علی عزیزم دوستت دارم
سلام!
... شاید نباید برای این متن نظری نوشت!
موفق باشی
صدر
سلام
امیدورام همه به عشقشون برسن
موفق باشید